دو هفته در سریلانکا -۹

اول کمی روایت روزمره بگویم که چه کردم و چه شد.

سه روز و سه شب است که در شهر کندی هستم. شهر زیبای کندی. از آن‌ جاهای دلچسب که دوست داشتم مدت‌ها در آن بمانم، برای همین هم اقامت این قدر طولانی شد وگرنه به حساب دیدنی‌هایش بگذاری دو روز هم کافی است. اما من ماندم و سر فرصت شهر را مزمزه کردم.

یکشنبه ۲۵ مارس با اتوبوس آمدم کندی. این بار داشتم در جاده‌های پیچ در پیچ دچار تهوع می‌شدم که سریع قرص ضد تهوع خوردم و موزیک گوش دادم و سعی کردم از مسیر لذت ببرم. کمی از ظهر گذشته بود که رسیدم کندی. میزبانم، Dilshan، آمد دنبالم و من را با اسکوتر رساند محل اقامت. خانه‌شان مهمان داشتند و نشد برویم آن‌جا، من را در هتل (Inn) دوستش جا داد، و عجب جایی بود! هتل واقعا! تمیز، یک اتاق با تخت دو نفره و حمام و دستشویی شیک، بالکن جلوی اتاق رو به دریاچه‌ی شهر! باورم نمی‌شد می‌توانم رایگان اینجا بمانم!

کمی بعد از مستقر شدنم زدم بیرون به شهرگردی. اول جایی پیدا کردم غذا خوردم و بعد رفتم دور دریاچه.

شهر کندی یک دریاچه زیبا وسطش دارد که مهم‌ترین دیدنی‌های شهر هم دور و بر همان هستند. خود دریاچه فضای دلچسبی برای پیاده‌روی و نشستن است و معمولا انواع ماهی‌ها و پرنده‌ها را آن‌جا می‌بینی.

نمای دریاچه

معروف‌ترین دیدنی شهر معبد است: Sir Dalida Magilawa، معبد دندان مقدس که گفته می‌شود بعد از سوزاندن بودا یک نفر دندانش را از میان آتش برداشته و حفظ کرده و دندان باقی مانده الان در این معبد نگهداری می‌شود. این معبد از مراکز مهم بودایی‌هاست و شهر کندی هم شهر مقدسی محسوب می‌شود.

معبد بزرگی است و در محوطه‌اش قسمت‌های مختلفی دارد که با همان بلیت ۱۵۰۰ روپیه‌ای (حدود ده دلار) می‌شود همه را دید. سالن مجسمه‌ها که داستان دندان را با تابلوهای نقاشی دورش توضیح داده است، استوپا در حیاط معبد، محل روشن کردن عود و محل روشن کردن چراغ‌های روغنی، قصر قدیمی پادشاه، موزه‌ی قصر و همین طور موزه‌ی جهان بوداییسم.

موزه جهان بوداییسم یکی از جذاب‌ترین موزه‌هایی بود که دیده‌ام. اول مسیر توضیح داده که کدام کشورها در دنیا آیین بوداییسم را دارند. بغد هر سالن را به یک کشور اختصاص داده و مجسمه و تصویر و لوازم و لباس و خلاصه هر چیزی که به بوداییسم در آن کشور مربوط می‌شود را نمایش داده است. بسیار هیجان‌انگیز بود رفتن از این سالن به آن سالن و دیدن لباس متفاوت کاهن‌ها یا حتی مجسمه‌های مختلفی از بودا در هر کدام. بودای چشم بادامی چین‌ را می‌دیدی و بعد می‌رفتی با بساط رنگارنگ بودای بوتان رو به رو می‌شدی. ایده‌ی خیلی خوبی بود طراحی چنین موزه‌ای.

بعد از معبد کمی دور دریاچه گشت زدم و آب و خوراکی خریدم و برگشتم محل اقامت.

این نوشته در سفرهای من ارسال شده و با , , , , , , , برچسب‌گذاری شده. این نوشته را نشانه‌گذاری کنید.

بیان دیدگاه