-
اسمم هست سارا باقري.
اقتصاد خوانده ام و کار و بارم کمی در زمینه اقتصادشهری و کمی آموزشگری و بیشتر در حوزه تسهیلگری فرایندهای مشارکتی است.
محيط زيست، حياتوحش و فعاليتهاي داوطلبانه هم از جمله چيزهايي است كه به آن ميپردازم.
اينجا هم دفتر تجربههايم است . . .
يك دفترچه يادداشت . . .
قرار است من را دچار عادت قديمي روزانه نويسي كند!
سارايي كه اينجا ميخوانيد فقط خودم هستم!
فارغ از تمام نقشها،
شخصيتهاي حقوقي
و مسئوليتهاي سازماني،
من را اشتباه نگيريد لطفا! -
نوشتههای تازه
دستهبندی
بایگانی
- ژوئیه 2022
- نوامبر 2020
- جون 2018
- مارس 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- آگوست 2017
- ژوئیه 2017
- مِی 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- دسامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- ژوئیه 2016
- مِی 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- ژوئیه 2015
- جون 2015
- مِی 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- ژوئیه 2014
- جون 2014
- مِی 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- ژوئیه 2013
- جون 2013
- نوامبر 2010
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
فرا
بایگانی ماهانه: نوامبر 2014
به بهانه روز مبارزه با خشونت علیه زنان-۵
بیش از چهل سال از زندگی مشترکشان میگذرد. حالا هر دو مرد و زنی مسن هستند با کلی عروس و داماد و نوه. از بیرون که نگاه کنی یک زندگی معمولی میبینی، یک زندگی به ثمر رسیده و خوب. اما … ادامهی خواندن
به بهانه روز مبارزه با خشونت علیه زنان-۴
وایبرش عکس ندارد. موقعی که داشت وایبر را روی گوشیاش نصب میکرد آنجا بودم. گفتم عکس هم بگذار برای حسابت. گفت نه، عکس دیگه نمیشه بذارم. اول فکر کردم نگران حجابش در عکس است. گفتم حتی عکس محجبه؟ اصلا عکس … ادامهی خواندن
به بهانه روز مبارزه با خشونت علیه زنان-۳
تا چند سال پیش تاکسیها در تهران پنج تا مسافر سوار میکردند، دو نفر جلو و سه نفر عقب. آن وقتها من ترجیح میدادم جلو بنشینم. اگر خانمی جلو مینشست معمولا راننده میپرسید دو نفر حساب کنم؟ و من معمولا … ادامهی خواندن
به بهانه روز مبارزه با خشونت علیه زنان-۲
اولین بار نوجوان بودم که این اتفاق برایم افتاد. شاید اواخر راهنمایی یا اوایل دبیرستان. داشتم میرفتم کلاس زبان، خودم تنها. دیرم شده بود و برخلاف همیشه که با اتوبوس میرفتم ناچار شدم سوار تاکسی شوم. من و یک آقای … ادامهی خواندن
به بهانه روز مبارزه با خشونت علیه زنان -۱
دیروز ۲۵ نوامبر، روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بود. روزی برای آگاهسازی و اطلاعرسانی در مورد خشونت علیه زنان. کمپینها و حرکتهایی که در مورد این روز شکل گرفته، مردم را به حرف زدن در این مورد تشویق … ادامهی خواندن
خرده نوشتههای یک تجربه کاری-۷: دلتنگی
دوستشان دارم. خیلیهایشان را دوست دارم. در گروههای خانمها خیلیهایشان عزیزهای دلم هستند. وقتی با چهره خودم کنارشان نشستهام یک سارای خوشحال با یک لبخند گل گشاد و چهره ذوق زده هم در درونم است. از پیش رفتنهایشان ذوق میکنم … ادامهی خواندن
خرده نوشتههای یک تجربه کاری-۶: توانمندشدن یا نشدن، مساله این است!
خانمها که حرف میزنند و تحلیل میکنند، دانههای امید در دلم کاشته میشود. تردید میکنند، شک میکنند، میترسند، اما باز در گفتگوی بین خودشان قوایشان را جمع میکنند و به هم دلگرمی میدهند و پای ماجرا میمانند. از سختیهای گذشته … ادامهی خواندن
خوشبینی
خوشبین بودن نسبت به هم کلید خیلی از ماجراهاست. یک جاهایی راه نجات است، یک وقتهایی ریسمان است برای نپاشیدن، دستگیرهای است برای عبور از پیچ و خمها و بحرانها. خوشبینی که وجود نداشته باشد به تبعش خیلی چیزها به … ادامهی خواندن