بایگانی ماهانه: اکتبر 2016

سفری برای التیام-۴

رفتم هرمز. جزیره رنگی محبوب. قبلا تجربه‌های کم  نظیری در هرمز داشته‌ام و حظ وافر برده‌ام. خیلی از ذوق‌ها و تماشا کردنی‌هایم را در این جزیره دیده‌ام.  هرمز برایم نوستالژیک هم بود، پر از خاطره. پر از آدم‌هایی که زمانی … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سفرهای من | برچسب‌خورده با , , | دیدگاهی بنویسید

سفری برای التیام-۳

هنگام دست نداد و ما ماندیم بی هنگام.اما از پا ننشستیم. رفتیم در گوشه‌ای از جزیره زدیم به آب. دریا را بغل کردم و خودم را در آغوشش رها کردم. روی موج‌ها دراز کشیدم و گذاشتم آب بالا و پایینم … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سفرهای من | برچسب‌خورده با , , | دیدگاهی بنویسید

سفری برای التیام-۲

صبح رفتیم بار و بندیل جمع کردیم که برویم هنگام. آشنایی که داشتیم آن ساعت کار نمی‌کرد و رفتیم که بعد از ظهر بیاییم. آن جا بود که اولین بار در روز دریا را دیدم. در مدتی که منتظر خبر … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سفرهای من | برچسب‌خورده با , , | دیدگاهی بنویسید

سفری برای التیام-۱

شب بود که دریا را دیدم. اولین حسم این بود که وای،  باورم نمی‌شد دوباره ببینمش! با اینکه این حس حس مسخره‌ای است و چرا باید دوباره دیدن دریایی در جنوب کشور خود این قدر باورنکردنی باشد… اما سال‌ها دور … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سفرهای من | برچسب‌خورده با , , | دیدگاهی بنویسید

شش روز عمیق در دنیای حرفه

سفر تمام شد. شش روز غوطه در دنیای کار و دو تا کشور با هوای خوشایند پاییزی. دیشب که رسیدم خانه آن قدر خسته بودم که مستقیم رفتم در رختخواب، به چیزی فکر نکردم و خاطره ای را مرور نکردم … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من, سفرهای من | دیدگاهی بنویسید