-
اسمم هست سارا باقري.
اقتصاد خوانده ام و کار و بارم کمی در زمینه اقتصادشهری و کمی آموزشگری و بیشتر در حوزه تسهیلگری فرایندهای مشارکتی است.
محيط زيست، حياتوحش و فعاليتهاي داوطلبانه هم از جمله چيزهايي است كه به آن ميپردازم.
اينجا هم دفتر تجربههايم است . . .
يك دفترچه يادداشت . . .
قرار است من را دچار عادت قديمي روزانه نويسي كند!
سارايي كه اينجا ميخوانيد فقط خودم هستم!
فارغ از تمام نقشها،
شخصيتهاي حقوقي
و مسئوليتهاي سازماني،
من را اشتباه نگيريد لطفا! -
نوشتههای تازه
دستهبندی
بایگانی
- ژوئیه 2022
- نوامبر 2020
- جون 2018
- مارس 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- آگوست 2017
- ژوئیه 2017
- مِی 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- دسامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- ژوئیه 2016
- مِی 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- ژوئیه 2015
- جون 2015
- مِی 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- ژوئیه 2014
- جون 2014
- مِی 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- ژوئیه 2013
- جون 2013
- نوامبر 2010
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
فرا
بایگانی ماهانه: ژوئیه 2014
تکه پارههایی از سفر-۶
خارج که میشوی، وقتی قرار است پاسپورتت آن طرف چک شود و مهر بخورد، مامور مرزی خارجی با دقت به عکست خیره میشود. چند بار نگاهش را بین چهره واقعی تو و عکست -که در آن صورتت در یک تکه … ادامهی خواندن
نوشتهشده در سفرهای من
دیدگاهی بنویسید
تکه پارههایی از سفر-۵
آن جا که بودم فرصت شد dialog in the dark را تجربه کنم. تجربه غریبی بود. راهنمایمان آن قدر مسلط به مسیر بود و آن قدر خوب گروه را جمع و جور میکرد که تا مدتی فکر میکردم حتما دوربین … ادامهی خواندن
نوشتهشده در سفرهای من
دیدگاهی بنویسید
تکه پارههایی از سفر- ۴
یک تصویر به یاد ماندنی از این سفر برایم مانده است. آقای گیتارزن آوازخوان کافه نزدیک ساحل. اول که از جلویش گذشتیم داشت ترانه lady in red کریس دبرگ را میخواند. آنجا ننشستیم، رفتیم جایی دیگر و چیزی خوردیم. دوری … ادامهی خواندن
نوشتهشده در سفرهای من
دیدگاهی بنویسید
تکه پارههایی از سفر-۳
امروز روز خوبی بود. روز آزاد. اگرچه همه روز را به تفریح و گشت و گذار نگذراندم اما خوش گذشت. هم معاشرتهای خوبی کردم، همه گردشهای خوبی. به خصوص که در یک لوازمالتحریر فروشی و یک کتابفروشی نسبتا بزرگ هم … ادامهی خواندن
نوشتهشده در سفرهای من
دیدگاهی بنویسید
تکه پارههایی از سفر-۲
شب بود، باد خنک میآمد. تکانهای آرام قایق بود و شهر نورانی و زیبا. دریا بود، دریای خلوت و آرام، و ماه… قرص زرد و بزرگ ماه که از پشت ساختمانهای زیبای روی تپه بالا میآمد. ایستاده بودم لب قایق … ادامهی خواندن
نوشتهشده در سفرهای من
دیدگاهی بنویسید
تکه پارههایی از سفر-۱
آمدهام سفر از دیروز. با خودم هم دفترچه قرمز زیبایی دارم برای یادداشت نوشتنهای احتمالی و هم تبلت، و البته دوربین کوچک قابل حملی هم. از دیروز که در راه بودم سوژه برای عکس گرفتن بوده اما عکس نگرفتهام. دست … ادامهی خواندن
نوشتهشده در سفرهای من
دیدگاهی بنویسید
اعتماد، حمایت، رفاقت
وقتی بهش گفتم و واکنشش را دیدم، یکهو مغزم فلاش بک زد به ده دوازده سال پیش. آن بار هم همین بود. واکنشش را خوب یادم هست. یادم هست که اصلا ذوق نداشت و استقبال نکرد. در حالی که داشت … ادامهی خواندن
نوشتهشده در دل خوشیها و دل ناخوشیهای من
دیدگاهی بنویسید