بایگانی ماهانه: آوریل 2015

باز هم رفتن رفیقی دیگر

یکی دیگر از رفقا قصد رفتن کرده است. تا چهار ماه دیگر برای ادامه تحصیل و بعد هم زندگی از ایران می‌رود. مدت‌های مدیدی است که پیگیر رفتن بود و حالا درست شدن کارش خبر بسیار مسرت‌بخشی محسوب می‌شود. دارد … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در دل خوشی‌ها و دل ناخوشی‌های من, روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

بچه‌دار شدن/ نشد = توقف چرخه‌‌ای بی پایان؟

یک بار با دوستان دور هم جمع بودیم و صحبت بچه‌دار شدن/ نشدن بود. پزشک‌های جمع به اقتضای شناخت‌شان از وضعیت آمادگی بدن برای بچه‌دار شدن و عواقب به تاخیر انداختن این کار، جمع را تشویق به بچه‌دار شدن می‌کردند. … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در دغدغه‌های من | برچسب‌خورده با | دیدگاهی بنویسید

در جستجوی تنهایی

این‌جا اصلا تنها نیستم و این خسته‌ام کرده است. سرم پر از حرف و صداست. دیروز بعد از ظهر دیگر حوصله حضور در سالن کنفرانس را هم نداشتنم. نه اعصاب گوش دادن به ترجمه تکه پاره از گوشی مترجم همزمان … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من, سفرهای من | دیدگاهی بنویسید

پایان فشار

در تاکسی نشسته‌ام و در مسیر فرودگاهم. در حالی که موسیقی در گوشم است، شهر بارانی را از پشت شیشه‌های خیس ماشین نگاه می‌کنم. دومین track به یک آهنگ افغانی می‌رسد و من… الان است که اشکم سرازیر شود. چرا؟ … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

روایت یک solo traveler در زنجان-۱۱

سفر تنها به زنجان خیلی بهم چسبید، خیلی زیاد. روز آخر که داشتم برمی‌گشتم، در همان لحظاتی که علی داشت من را می‌رساند لب اتوبان تهران تا سوار اتوبوس شوم، دلم نمی‌خواست برگردم! دلم می‌خواست همچنان به سفرم ادامه دهم … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سفرهای من | برچسب‌خورده با , , , | دیدگاهی بنویسید