بایگانی ماهانه: سپتامبر 2006

لینک تنظیم جلسه

چند وقت پیش دوستی لینک جالبی بهم معرفی کرد. لینکی که می تواند در تنظیم قرار ملاقات ها و جلسات کمک کننده باشد. چیز پیچیده ای نیستُ و کار خاصی نمی کند. یک جدول زمانبندی شده ساده است که هر … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در اطلاع‌رسانی‌های من | دیدگاهی بنویسید

رمضان پارسال

پارسال همين موقع بود. روز اول ماه رمضان. برخلاف امسال افطار را در كنار خانواده نبودم. پارسال اولين افطار ماه رمضان را در كنار جمعي از دوستانم و در يك جلسه استراتژيك بودم! خاطره آن شب برايم شيرين و دلچسب … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

مهمان ناخوانده+هلال پر ماجرا!

1. امروز (منظورم يكشنبه است!) مقادير فراواني كار داشتم و برنامه‌ام حسابي پر بود اما به خاطر حضور يك مهمان ناخوانده تمام برنامه‌ريزي‌ام رفت روي هوا! تمام بعد از ظهر را ميزبان يك خانم كوچولوي 3 ساله بودم. مصاحبت هيجان … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

حلقه آدم‌هاي علامت‌دار من!

نوشته شده در جمعه سی و یکم شهریور 1385 ساعت 21:50 شماره پست: 15 ديروز يكي از دوستانم را كشف كردم! دوستي كه به حلقه آدم‌هاي انرژي‌بخش زندگيم پيوست. گپ چند ساعته‌اي با او و دوست ديگري كه پيش‌تر از … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

مرگ اورايانا فالاچي

ماجرا را اوايل هفته در يك وبلاگ خواندم. اما نتوانستم خبر رسمي‌اش را در هيچ‌كدام از خبرگزاري‌هاي فارسي پيدا كنم. خبر را در چند تا از سايت‌هاي انگليسي دنبال كردم و از شرح ماجرا با خبر شدم. از آن موقع تا … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در اطلاع‌رسانی‌های من | دیدگاهی بنویسید

دغدغه 1

نكند دارم اشتباه مي‌كنم؟ نكند دور و برم پر از نشانه است اما من نمي‌بينم؟ شايد هم . . . شايد هم . . . فقط دچار ترس و توهم شده‌ام! خداي من! لطفا نگذار گول بخورم! نگذار نشانه‌ها را … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در دغدغه‌های من | دیدگاهی بنویسید

توانايي تفويض اختيار و اعتماد

براي كسي كه مديريت يك جمع را به عهده دارد اين موضوع خيلي مهم است. اين كه بتواند با تفويض اختيار به زيردستانش اعتماد كند. گاهي آن قدر كار برايمان جدي مي‌شود كه حتي در مورد جزييات هم به همكاران‌مان … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در آموخته‌های من | دیدگاهی بنویسید

آدم ها درست مثل اتومبیل ها

3-4 روز است كه يك سرماخوردگي لجباز به سراغم آمده است. سرفه، تب، بي‌حالي و هر دردسر ديگري كه يك سرماخوردگي مي‌تواند داشته باشد. من هم لجبازتر از آن هيچ تغييري در برنامه كاري‌ام ندادم و كم نياوردم! هر چند … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

اطلاعات قطره چکانی در اداره ها

چرا در اداره‌ها اين قدر اطلاعات را قطره‌چكاني در اختيار ارباب رجوع مي‌گذارند؟! فرض كنيم براي انجام كاري بايد فرم الف و ب پر شود، مبلغي به حساب ج ريخته شود، و يك كپي هم از مدرك د گرفته شود. … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در دل خوشی‌ها و دل ناخوشی‌های من | دیدگاهی بنویسید

كلافه شده‌ام . . .

مغزم درگير است. اين درگيري ذهني انرژي‌ام را گرفته و اجازه نمي‌دهد كار كنم. غمگينم كرده است. نمي‌توانم بهش فكر نكنم. احساس بدي دارم. مثل خاري است كه تمام روحم را مي‌خراشد. تمام شدني هم نيست. هر چند وقت يك … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید