بایگانی ماهانه: نوامبر 2006

سفرنامه بافق

سه‌شنبه 16/ آبان/ 85 ساعت 6:15 عصر با عجله وارد خانه مي‌شوم. هنوز ساكم را جمع نكرده‌ام، بايد دوش بگيرم، flash ام را چك كنم و سعي كنم چيزي جا نگذارم. آژانس ساعت 7:30مي‌رسد. فرصت براي چك كردن email نيست. … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در سفرهای من | دیدگاهی بنویسید

از حال خوب به حال بد!

يك خبر كافي است: «داريم مي‌ريم فيلم ميم مثل مادر» و يك درخواست كه:‌ «لينك مطلبت رو برام بفرست» من را به مرور پست اخيرم درباره اين فيلم وامي‌دارد. يك اتفاق كافي است: كامپيوتر را روشن مي‌كنم. Winamp كه شروع … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

خواهرزاده آینده من!

عكس خواهرزاده آينده‌ام را ديدم! يك دختر كوچولو با چشمان بسته، لپ‌هاي نسبتا آويزان،‌ دماغ كوفته‌اي (به قول مادرش البته!) و كچل! يك موجود شگفت‌انگيز كه اگر همه چيز خوب پيش برود اوايل دي ماه قدم به اين دنيا مي‌گذارد! … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

اوضاع بهتر مي‌شود! حتما!

دلم نوشتن مي‌خواهد، از آن نوشتن‌ها كه انگار تك تك كلماتش موسيقي بي‌انتها دارند! دلم كار كردن مي‌خواهد، از آن كار كردن‌ها كه غذا خوردن را هم از يادت مي‌برد! دلم درس خواندن مي‌خواهد، از آن درس خواندن‌ها كه تا … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید