بایگانی ماهانه: اکتبر 2017

سخت، تلخ، پر استیصال

چقدر سخت است این روزگار، چقدر تلخ است و پر از استیصال. نمی‌دانم کدام کار درست است و کدام غلط. می‌بینم که در چاه فرو رفته، می‌دانم که آدم وقتی در این چاه فرو برود دلش می‌خواهد همین طور خودش … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید

جای خالی یک شوخی

[پست جا مانده از شش روز پیش] فردا می‌روم بیمارستان و بستری می‌شوم برای جراحی زانو که پس فرداست. برحسب اتفاق، شب قبل از بیمارستان رفتنم با روزهای تعطیل مصادف شده و باز برحسب اتفاق خانواده و خاله و دایی … ادامه‌ی خواندن

نوشته‌شده در روزانه‌های من | دیدگاهی بنویسید