تازه به جمعمان پیوسته تا در کارهای آموزشی درگیر شود. یک جورهایی همکار محسوب میشود. با چند تا از رفقایش ایستاده ایم به حرف زدن که صحبت به سن و سال میکشد و میفهمم ۷۲ای است. پسرک! به نظرم خیلی کوچک میآید. این حس ربطی به اختلاف سنمان ندارد، شاید آدم اگر به اختلاف سنی فکر کند این قدر حس کوچک بودن نکند.
مسئله این است که تقریبا همسن و سال پسرک نوجوان خانواده است و این حس کوچک بودن را تشدید میکند. نمیتوانم تصور کنم که یکی از همکارانی که باهاش کار میکنم همسن و سال پسرک نوجوان خانواده است. درستترش این است که بگویم نمیتوانم تصور کنم پسرک نوجوان خانواده به سنی رسیده که میتواند همکار آدم باشد! سنش را که میفهمم خیلی از رفتارهایش برایم قابل فهم میشود، واکنش هایش، حرف زدنش، چیزهایی که برایش جالب یا بامزه است. هی یادم میفتد که انگار پسرک نوجوان خانواده است که کنارم ایستاده و حرف میزند و واکنش نشان میدهد!
-
اسمم هست سارا باقري.
اقتصاد خوانده ام و کار و بارم کمی در زمینه اقتصادشهری و کمی آموزشگری و بیشتر در حوزه تسهیلگری فرایندهای مشارکتی است.
محيط زيست، حياتوحش و فعاليتهاي داوطلبانه هم از جمله چيزهايي است كه به آن ميپردازم.
اينجا هم دفتر تجربههايم است . . .
يك دفترچه يادداشت . . .
قرار است من را دچار عادت قديمي روزانه نويسي كند!
سارايي كه اينجا ميخوانيد فقط خودم هستم!
فارغ از تمام نقشها،
شخصيتهاي حقوقي
و مسئوليتهاي سازماني،
من را اشتباه نگيريد لطفا! -
نوشتههای تازه
دستهبندی
بایگانی
- ژوئیه 2022
- نوامبر 2020
- جون 2018
- مارس 2018
- دسامبر 2017
- نوامبر 2017
- اکتبر 2017
- سپتامبر 2017
- آگوست 2017
- ژوئیه 2017
- مِی 2017
- مارس 2017
- فوریه 2017
- دسامبر 2016
- اکتبر 2016
- سپتامبر 2016
- آگوست 2016
- ژوئیه 2016
- مِی 2016
- آوریل 2016
- مارس 2016
- نوامبر 2015
- اکتبر 2015
- سپتامبر 2015
- آگوست 2015
- ژوئیه 2015
- جون 2015
- مِی 2015
- آوریل 2015
- مارس 2015
- فوریه 2015
- ژانویه 2015
- دسامبر 2014
- نوامبر 2014
- اکتبر 2014
- سپتامبر 2014
- آگوست 2014
- ژوئیه 2014
- جون 2014
- مِی 2014
- مارس 2014
- فوریه 2014
- ژانویه 2014
- دسامبر 2013
- نوامبر 2013
- اکتبر 2013
- ژوئیه 2013
- جون 2013
- نوامبر 2010
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
فرا